1466

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بادلی پر مینویسم ... با لبخندی احمقانه نخوانید خوانندگان خاموش من T_T میدانی اگر آن روزها که خانه ی لعنتی اش را میساخت و کامیون کامیون سنگ های آنچنانی از فلان جا میخرید که دیوار های پاسیو را فلان جور درست کند که گلدان هایش بهشان بد نگذردباید عقل سلیم و موثری در گوشش میخواند : «هی م.م حواست هست ؟این خانه متعلق به توست میفهمی ؟ سند بزند این بی صاحاب مانده را تا صاحبش باشی ! »ولی حالا اگر کسی هم بوده با این عقل سلیم و این گفته های شیوا ؛ کو گوش شنوا برای م.م!؟وقتی از ده سالگی روی زمینی کار میکردی که اسم و رسمش به نام تو بود و سندش به نام دیگری ، باید به فکر روزهای اینده ی خودت هم میبودی ! دنیای بی رحمیست بهرحال ... مرگ و برادر و خنجر خبر نمیکنند!قصدم این نیست که بگویم امروز زندگیمان را حرام فردای مردنمان کنیم که بچه ها مرده خوری بکنند و هار هار به ریشمان بخندند و دریغ از یک خدابیامرزی ! نه اصلا ! به هیچ وجه ... ولی مسئولیت پذیری کجا میرود ؟؟؟؟ زن و بچه و زندگی چه میشود ؟!!باید فرقی میان جوانی باشد که جیره خور پدر است و شب برایش مهم نیست کجا "کپه ی مرگش" را بگذارد بین کسی که زن و بچه و زندگی دارد و مسئولیتشان با اوست !باید حتما فرقی باشد ... !زندگی خودت را بکن ... در درجه ی اول این خودت هستی که مهمی ! ولی آن گوشه کنار های ذهنت حواست به اطرافیانت هم باشد ...از من که گذشت ! از تو هم که 1466...
ما را در سایت 1466 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezooyemaninast بازدید : 63 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 12:20